سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

با محبت جمله سازید
 
از معلمم شنیدم
صبح روز اول سال
« با محبت جمله سازید. ‌»
اولی قلم تراشید:
« من محبت را دوست دارم »
دومی تنور دل بتفتید:
« مادرم محبت است کلاً »
سومی که بود دلگیر:
« محبت دروغ است »
سبط شاعری هجا کرد:
« از محبت خارها گل می شود »
یک به یک جُمَل بخواندیم
آخرین نفر ز جا خاست
کودکی یتیم
کمرو
جامه اش دریده بر تن
صورتش لهیده از غم
فی المثل
بودنش نبود او بود
جمله را چنین شروع کرد:
« خدا ما را دوست دارد »
یاد دارم بهترین شد
چون معلم گریه می کرد
و می گفت: « بچه ها گفتم با محبت جمله سازید.‌»

سبط: فرزند
 

 




تاریخ : یکشنبه 91/8/7 | 1:33 صبح | نویسنده : آهو | نظر