عالمی از روستائی گذر میکرد. دو مرد روستائی را دید که بر سر مساله تقسیم آب برای زمین های کشاورزی با هم مشاجره و درگیر هستند. یکی از اینها با پرتاپ سنگ بزرگی به سمت دیگری او را زخمی کرد . این عالم می گوید: من احساس کردم با پرتاپ آن سنگ این مرد روستائی قطعا جراحت سختی را به سر و صورت خواهد داشت . نزدیک شدم و با کمال تعجب تنها خراشی ساده را به گونه ی او دیدم . تعجب کردم ! گفتم : خدا خیلی به شما رحم کرد و الا ، الان بد وضعیتی
داشتی. مرد روستائی در پاسخ این روحانی جواب داد: هر روز که از خانه بیرون می زنم دعای حِرز حضرت جواد(ع) در مفاتیح را می خوانم و امید دارم که بنا به فرمایش امام جواد از گزند بلا و خطرهای روزمره در امان خواهم بود . این آقای روحانی می گوید از فضل و کمال این مرد ساده روستائی حس عجیب معنوی در خودم احساس نمودم او را در آغوش گرفتم . پیشانی اش را بوسیدم وخداحافظی کردم.
به منزل آمدم مفاتیح را گشودم واین دعا را اینگونه خواندم.
حرز حضرت جواد علیه السلام
یا نُورُ یا بُرْهانُ یا مُبینُ یا مُنیرُ یا رَبِّ اِکْفِنى الْشُّرُورَ وَ افاتِ الدُّهُورِ وَ
اى نور و اى دلیل روشن و اى آشکارکننده اى نوربخش پروردگارا کفایتم کن از شرور و آفات روزگار و
اَسْئَلُکَ النَّجاةَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ
از تو خواهم رهایى را در روزى که دمیده شود در صور
.: Weblog Themes By Pichak :.