یا مقلب القلوب و الابصار

سلام 

دیر گاهی است که افتاده ام از خویش به دور 

شاید این عید به دیدار خودم هم بروم 

با این شعر قیصر امین پور خیلی موافقم 

خیلی وقته از خودم خبر ندارم, خیلی وقته خودم و فراموش کردم 

میگن وقتی انسان خدا رو فراموش کنه, کم کم خودش هم فراموش میکنه 

خدایا امشب شب عیده... بیا آشتی, بیا به هم نزدیک شیم, چی دارم میگم؟ ... تو که همیشه به من نزدیکی, باید خودم دست به کار شم. 

باید با یه دسته گل اول از همه امشب برم عید دیدنی خدا ... 

خدایا سالی که گذشت, اوایلش خیلی خوب بود, ولی باید اعتراف کنم که وسطاش دیگه کم اوردم, یعنی خسته شدم. البته چرا دروغ؟ سخت بود ولی تو خیلی چیزها رو تو این سختی ها بهم یاد دادی, خییییلی چیز هارو... 

انقدر غر زدم که دیگه این قشنگی های سختی رو ندیدم 

خدایا چشمهام ... قلبم ... زبانم ... کمک کن 

خدایا سال نود و سه هم تحویل تو, نمیدونم چه کارهایی توش کردم, چه اشتباهاتی از من سر زد و تو پوشوندی , نمیدونم ولی حدس خودم اینه که نمیتونم حتی مقدارش رو بشمرم. خدایا از خودم خسته شدم. 

خدایا از بد قولی ها و دل مشغولی ها که .... چی بگم؟ احساس میکنم هر از چندگاهی تو مسیر زندگی چشمات رو هم میره و سکان کج میشه, اونجاست که چشم باز میکنی و میبینی زدی تو خاکی 

حالم خرابه ... یعنی حال دلم ... 

امشب میخوام سرنوشتم و از نوع بسازم... یه خونه تکونی دلی ... یه حس جدید, یه حال و هوای جدید ... من مصممم     

یا علی 

راستی یه ایده دارم, هرکی این مطلب من و میخونه, امشب وقت تحویل سال حداقل پنج تا صلوات برای سلامتی و ظهور مهدی فاطمه بفرسته 

بیاین سالمون و با دعا برای بزرگترین آرزو شروع کنیم 

یا مهدی