سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هوالغفور

دوست دارم بنویسم ولی نمیدونم چی بنویسم باید فکر کرد

دلم میخواد یه دور دیگه دهه ی اول محرم بشه دلم شکست

تا شب حضرت قاسم مشغول پروژه بودمگریه‌آور ... خیلی سعی کردم ولی نتونستم برم... خودم خونه, دلم یه جا دیگه بود گیج شدم

ولی دلم خوش صفر و اربعین اربابه تبسم. البته که اونم میفته تو نزدیکای امتحانا قابل بخشش نیست...  خیلی خوشحالم که آقای شاهرودی میخواد بیاد این طرفا مؤدب... واقعا دوسش دارم ... هنوز هم روضه ی علی اکبر و که سال پیش برامون خوند گوش میکنم برام تازگی داره دوست داشتن. اخه خیلی قشنگ روضه میخونه. وااااای

مثلا یه قسمتی از روضه اش:

کرد نظر سوی حرم که ای پدر 

عمر علی اکبرت آمد به سر 

تازه جوانت سفر دور کرد بابا 

عقد و عروسی به سوی گور کرد بابا 

... 

تازه اینی که نوشتم با صدای خودش صد برابر قشنگ تره ... کاش میتونستم یه قسمتشو بزارم اینجا 

خوب دیگه ساعت 23:20 منم خسته خوابم گرفت

پی اس : هیچکس جز من تا حالا این وقت شب چای نخورده 

ما را از این تلاطم دنیا هراس نیست *** تا کشتی نجات حسینی شناور است

یا علی 




تاریخ : یکشنبه 93/8/18 | 2:5 صبح | نویسنده : آهو | نظر